سرگذشت ردیف
در دوره قاجار، موسیقی هم در دربار شاهان و هم در میان مردم بیشتر رواج یافت. در کنار برخی اقدامات اصلاحی او، سه سفر ناصرالدین شاه (1831-1896) به کشورهای اروپایی و شرکت در برخی کنسرت ها اهمیت موسیقی را در جامعه یادآوری کرد. نخست وزیر اصلاح طلب او، امیرکبیر (1808-1952) از علی اکبر فرهانی (~1861-1820) موسیقی دان و نوازنده تار دعوت کرد تا مطالبی را برای آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی به هنرجویان ایجاد و تنظیم کند. فراهانی علاوه بر تسلط در تار و موسیقی کلاسیک ایرانی، اهل شهر فراهان بود که امیرکبیر نیز اهل شهر فراهان بود. مأموریت او ایجاد رپرتواری برای آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی بود که به نظر می رسد تقلیدی از نحوه آموزش موسیقی در اروپا باشد. فرهانی شروع به جمع آوری تمام ملودی هایی که شنیده بود کرد و آنها را درگروهایی تنظیم کرد.
تا آن زمان، موسیقی ایرانی محدود به موسیقی مقامی پیش از صفویه بود که به دلیل محدودیتهای حکومت صفویه برای ممنوعیت موسیقی، به تدریج محو و فراموش شده بود. در همین حال، شباهتهایی بین موسیقی مقامی و موسیقی مبتنی بر ردیف وجود دارد و نامها و عناوین بسیاری مشترک است. علاوه بر این، علی اکبر فرهانی در حالی که شروع به جمع آوری ملودی های مختلف و تنظیم آنها کرد، این موسیقی را ابداع نکرد، بلکه آن را بازیابی، تنظیم و تبلیغ کرد. فرحانی دانش خود را با آموزش این ملودی ها به شاگردانش در تار، از جمله برادرزاده اش آقا غلام حسین (متوفی 1886) به اشتراک گذاشت. پس از درگذشت او در حدود 40 سالگی، دو پسرش میرزا عبدالله (1843-1918) و آقا حسین قلی (1851-1915) زیر نظر آقا غلامحسین شروع به فراگیری موسیقی کردند. پسران فرهانی به رسالت پدر ادامه دادند و ملودی هایی را که پدرشان تنظیم کرد آموختند و نام گوشه را بر آن نهادند. گوشه در فارسی به «بخشی از چیزی» اطلاق میشود و از آنجایی که این ملودیها جزء ردیف شد، اصطلاح گوشه برای توصیف آنها به کار رفت. از آنجایی که همه این ملودی ها به طور سنتی توسعه و حفظ شده اند، هر گوشه به دلایل مختلفی مانند عملکرد موسیقی یا ارتباط آن با یک ریتم شعری خاص، نام منحصر به فردی دارد. از سوی دیگر، برخی از گوشهها نام یک شخص، یک شهر یا به سادگی یک اسم خاص دارند. اگرچه سابقه ای از سفر فراهانی و پسرانش به نقاط مختلف کشور در دست نیست، اما برخی از گوشه ها با انواع موسیقی محلی ایران نیز مرتبط هستند.
در حالی که این علی اکبر فرهانی بود که شروع به تنظیم رپرتوار موسیقی کلاسیک ایرانی کرد، اولین ردیف ها توسط پسرانش میرزا عبدالله و آقا حسین قلی تکمیل و تدریس شد. هر کدام ردیف خود را داشتند که از نظر تعداد گوشه ها و جزئیات موسیقایی ملودی ها با یکدیگر تفاوت دارند. امروزه نیز نوازندگان صاحب نام ردیف خود را دارند و آن را به شاگردان خود آموزش می دهند، اما همگی از ردیف های پسران فراهانی الهام گرفته و از همان مفهوم و اصول پیروی می کنند. لازم به ذکر است که از آنجایی که میرزا عبدالله و آقا حسینقلی تار نواز بودند، ردیفهای آنها نیز برای نوازندگان و عمدتاً برای نوازندگان تار بود.
برادران فراهانی بیش از 200 گوشه را گردآوری و در 7 دستگاه و 5 آواز تنظیم کردند. دسته بندی این گوشه ها بر اساس فواصل مشترک و اشتراکات موسیقایی آنها انجام شد. هر یک از این 7 دستگاه و 5 آواز دارای نام و کارکردی خاص به عنوان یک نظام معین هستند که چندین ایده آهنگین یا گوشه را یکی می کند. در زبان فارسی اصطلاح دستگاه به «نظام» و آواز به «آوازخواندن» یا «صدا » اشاره دارد. در واقع دستگاه اصطلاحی است که برای انعکاس پیچیدگی هر نظام معین به کار می رود . در حالی که آواز با کارکردی مشابه ، به اهمیت شعر و آواز اشاره دارد . از سوی دیگر، دستگاهها ساختار موسیقایی پیچیدهتری نسبت به آوازها دارند. به طور سنتی 4 آواز از 5 آواز- برگرفته از یکی از دستگا ها و آواز دیگر برگرفته از دستگاه دیگری است. اگرچه هر آواز بهعنوان یک نظام معین مستقل عمل میکند، اما فواصل و عناصر موسیقی دیگری را با دستگاهی که از آن مشتق شدهاند، مشترک است. می توان استدلال کرد که دسته بندی گوشه ها در 7 دستگاه و 5 آواز به اهمیت اعداد 5، 7 و مجموع آنها 12 مربوط می شود. این اعداد در فرهنگ ایران اسطوره ای هستند و عمدتاً از اعتقادات مذهبی الهام گرفته شده اند. برای نمونه پنج کتاب نظامی گنجوی (شاعر قرن دوازدهم) به خمسه (پنجره یا کوینری)، هفت کتاب مولانا (شاعر قرن سیزدهم) به نام مثنوی یا استعاره از هفت دریا و هفت فلک در شعر معروف است. و همچنین 12 امام شیعه یا پنج شخصیت مقدس اسلام و حتی 12 ماه سال، هفت قاره جهان و اقیانوس های پنج گانه. در کنار همه این زمینههای فراموسیقی، برخی از نوازندگان کارکشته با بسط بخشی از گوشهها و دستهبندی آنها به آوازهای جدید، این سیستم را از نو سازماندهی کردند – زیرا آنها آنقدر پیچیده نبودند که بتوان آنها را دستگاه نامید. «کرد و بیات» یا «بیات کرد» نمونهای از این دست است و در برخی اجراها نام «شوشتری» بهعنوان آواز به کار میرفت، در حالی که بهطور سنتی نام گوشه است. امروزه اکثریت نوازندگان ایرانی از طبقه بندی 7 دستگاه و 5 آواز خانواده فراهانی استفاده می کنند.
میرزا عبدالله و آقا حسینقلی ردیف های خود را با استفاده از سنت شفاهی به شاگردان می آموختند. اگرچه در گذشته برخی از تکنیکهای نتنویسی موسیقی وجود داشت، موسیقی کلاسیک ( سنتی ) ایرانی همواره بر اساس سنت شفاهی از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است . حتی امروزه با در دست داشتن تمام منابع نت و ضبط موجود، جوهر این موسیقی به صورت شفاهی منتقل می شود. از سوی دیگر، علاقه به تقلید از آموزش موسیقی اروپایی، نوازندگان را به مستندسازی ردیف با استفاده از سیستم نتنویسی موسیقی غربی جذب کرد. مهدی قلی هدایت (1863-1955) اولین کسی بود که شروع به یادداشت ردیف کرد، اما هرگز اثر خود را منتشر نکرد، بنابراین اولین نسخه ردیف تا سال 1962 میلادی منتشر نشد. در اوایل دهه 60 میلادی، وزارت فرهنگ از موسیقیدانان سرشناس و متخصصان ردیف مانند نورعلی برومند (1977-1905)، علی اکبر شهنازی (1985-1897)، ابوالحسن صبا (1957-1902)، احمد عبادی (1906-1993)، رکن الدین مختاری (1970-1887) و موسی معروفی (1888) ) برای ملاقات و بحث در مورد ردیف های مختلف و ایجاد یک نسخه جامع- دعوت کرد. به دلیل اختلاف نظر شدید، این جلسات نتیجه خاصی نداشت. سرانجام در سال 1962 ردیف موسی معروفی برای چاپ انتخاب شد. ردیف او بر اساس ردیف های میرزا عبدالله و آقا حسینقلی است و با روایتی که مهدی قلی هدایت ذکر کرده بود قابل مقایسه بود. ردیف برجسته معروفی نیز توسط سلیمان روح افزا (1907-1980) با نوازندگی تار ضبط شده است. نسخههای دیگری از ردیفهای میرزا عبدالله و آقا حسینقلی توسط مرتضی نی داوود (1279-1369 شمسی برابر با 1900-1990 میلادی)، نورعلی برومند و ابوالحسن صبا حفظ شدهاند که بعدها توسط شاگردان آنها مورد توجه قرار گرفت.
همانطور که قبلاً ذکر شد، همه این ردیفها عمدتاً توسط نوازندگان تار یا سازها ی دیگر گردآوری شدهاند. به همین دلیل عبدالله دوامی (1891- 1981 میلادی)، خواننده ای که نزد میرزا عبدالله و آقا حسین قلی تعلیم دیده بود، تصمیم به جمع آوری ردیف های آوازی گرفت. تفاوت اصلی ردیف آوازی وردیف سازی در توانایی هایی است که در سازها یافت می شود که منجر به افزایش تعداد گوشه ها نسبت به ردیف آوازی می شود. ردیف دوامی با الهام از ردیف های معلمانش و همچنین ملودی های آوازی که از نقاط مختلف کشور شنیده بود، ساخته شده است. از سوی دیگر اولین آواز ردیف توسط محمود کریمی (1366-1363 شمسی ) که نزد عبدالله دوامی شاگردی کرده بود ضبط و منتشر شد. کریمی از ردیف استاد خود استفاده کرد و در عین حال برخی از اشعار را تغییر داد و گوشهها را مجدداً تنظیم کرد و گوشههای جدیدی را اضافه کرد. چند سال بعد، دوامی ردیف خود را در سال های رو به زوال خود ضبط کرد.
در حالی که همه این نسخهها از ردیفها در پایتخت ایران ضبط شدهاند، حسن کسایی (۱۹۲۸- ۲۰۱۲ میلادی )، مشهورترین نوازنده ایرانی نی، سه نسخه از ردیفهای خود را در سه دوره زمانی مختلف در اصفهان ضبط کرد. ضبطهای او در نی، آواز و ستار و نسخه دیگری در نی انجام شد. از آنجایی که نی شباهتهای زیادی با صدا دارد، این تنها ابزاری است که از ردیف آوازی عمدتاً برای آموزش استفاده میشود. به همین دلیل است که کسایی ردیفهای آوازی و سازی را ضبط کرده است و نسخههای او را میتوان پلی بین این دو دانست، نه تنها به دلیل این که ساز اصلیاش، نی بود – بلکه به دلیل تأکیدی که او بر اهمیت شعر در موسیقی کلاسیک ایرانی داشت .
در مجموع، تاریخ طولانی ایران و جغرافیای منحصربهفرد، جامعهای متنوع را به وجود آورده است که میزبان چندین فرهنگ مختلف از جمله آذری، کردی، خراسانی، گیلکی، لری و غیره است. در حالی که همه این فرهنگها زبانها و گویشهای منحصربهفرد خود را دارند، زبان فارسی و ادبیات عنصر وحدت بخش است. ردیف همچنین به عنوان زبان مشترک در موسیقی ایرانی عمل می کند، در حالی که الهام گرفته از این فرهنگ های متنوع موسیقی است و به شدت با شعر و تاریخ گره خورده است.